►❤دخترونه❤◄

اگه نظر ندی نفرین میشی

سلام به همگیYahoo smiley 023

یه خبر خیلی بد دارم.......Yahoo smiley 012

دیروز تو اذر بایجان شرقی(منم ساکن اونجام!!) یه زلزله 6 ریشتری اومدYahoo smiley 020

تو این زلزله خیلی ها جون خودشون رو از دست دادند...............................Yahoo smiley 021

بعضی ها هم که مجروح شدند و اوار رو سرشون ریخته...................................Yahoo smiley 045

اگه اخبار رو دیده باشید متوجه میشید که چه اتفاقی افتاده......................................Yahoo smiley 017

حالا من از شما میخوام که واسه سلامتی اونایی که تو این حادثه مجروح شدند دعا کنید.........Yahoo smiley 068

ممنون

خوب دیگه خیلی گریه کردم بای راستی نظر فراموش نشه........

 

تاريخ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:,سـاعت 12:57 نويسنده مریم...

آنچه در داستان بزبز قندی بیشتر از همه به چشم میخورد و شک برانگيز است ، رفت آمد مادر بچه هاست به گونه ای که هیچ وقت در خانه نیست و گرگ نابکار از همین خلاء استفاده میکرد. Shukhi.Com

بقیه تو ادامه مطلب.....


ادامـــه مطـــلـــب
تاريخ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:,سـاعت 12:49 نويسنده مریم...

سلاااااام

امروز با چند تا عکس خنده دار اومدم

پس زود برید ادامه مطلب......


ادامـــه مطـــلـــب
تاريخ چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:بدون شرخ,بدون شرح,,,,,,مطالب طنز,عکس های خنده دار,سـاعت 15:31 نويسنده مریم...

سلااااااااام به همگی!!!!  سینا - شکلک

 

زوووووود برید ادامه مطلب.......

 

اما! یه شرط داره باید عضو بشین تا بتونین ادامه مطلب رو بخونید!!

 

ازدستش ندید تو 1 دقیقه عضو بشید بعد به راحتی این مطلب رو بخونید امکانات بهتری هم داره که اگه عضو بشی میفهمی!!!

 


ادامـــه مطـــلـــب
تاريخ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:خنده-خنده-خنده,خنده-خنده,مطالب طنز,مطالب خنده دار,عکس خنده دار,سـاعت 16:57 نويسنده مریم...

 

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: یک فنجان قهوه برای من بیاورید

.

صدایی از آن طرف پاسخ داد: شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می *زنی؟


کارمند تازه وارد گفت: نه


صدای آن طرف گفت: من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.


مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.


مدیر اجرایی گفت: نه


کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت!

نظرفراموش نشه!!

 

تاريخ شنبه 15 مرداد 1391برچسب:,سـاعت 11:9 نويسنده مریم...

 

یه روز ۳ تا لاک پشت میرن سفر و با خودشون چند تا نوشابه هم ورمی دارن تا وقتی رسیدن بخورن.

۲۵ سال طول می کشه تا برسن. وقتی میرسن یادشون میفته که با خودشون استکان نبردن. یکیشون داوطلب میشه که بره

استکانا رو بیاره ولی میگه باید قول بدین که تنهایی نخورین ها. دوستاشم قول میدن که نخورن.

یه ۵۰ سالی می گذره دوستاش میگن بابا این نیومد بیا نوشابه ها رو بخوریم. تا درنوشابه رو باز می کنن یهو لاک پشته از لای سنگها میاد

بیرون میگه نامردا! نگفتم اگه برم می خورین؟!

 راستی نظر فراموش نشه!!

 

تاريخ جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,سـاعت 13:22 نويسنده مریم...
яima

' dir="ltr" >

آموزش رایگان قالبسازی

کد متحرک کردن عنوان وب

كد موسيقي براي وبلاگ

►❤دخترونه❤◄